روزگار من

ساخت وبلاگ

امکانات وب

روزهای بدی رو گذروندم..حتی دوست ندارم در موردشون حرف بزنم..حالا بهترم..خوشحال نیستما.. اما غمگینم نیستم.. چند روز پیش به دیدار میگفتم حتی نمیتونم گریه کنم.. یه جورایی بیحس شدم..راستی تولد دیدار رو هم پشت سر گذاشتیم..میتونم ‌بگم بین اون همه بدحالی اونشب شب حالم خیلی خوب بود.. به پیشنهاد من رفتیم ‌حافظیه.. اولش مخالف بودن که تو این اوضاع خطرناکه و .. ولی دست آخر راضی شدن.. خلوت بود و پر از آرامش.. چقدر خوب بود..چقدرررر دلتنگ بودم..توی کافه ش نشستیم و کادومو دادم.. خوشش اومد.. خوشحال شدم..بعدش داداشش دعوتمون کرد رستوران دلا..من فکر میکردم زندگی تعطیل شده، هیشکی کافه و رستوران نمیره.. هیچ عاشقانه ای شکل نمیگیره.. هیچکسی لباس قشنگاشو نمیپوشه بره بیرون..ولی خب زندگی در جریانه..منم باید یه تکونی به خودم بدم..کاری بکنم که تو چهل سالگی حسرت این روزامو نداشته باشم..ماه آذر رو برای یه کار مهم در نظر گرفتم.. روزگار من...ادامه مطلب
ما را در سایت روزگار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylife-n بازدید : 62 تاريخ : شنبه 26 آذر 1401 ساعت: 19:34

توی شیفت شب تنها نشستم با این موزیک بیکلام .. از اون مجموعه ی بیکران که یه دوست برام فرستاده..حس میکنم‌ قادرم ساعت ها و حتی روزها بهش گوش کنم..حس و حالم تعریفی نداره.. نیازمند یه اتفاق خوبم..ن کارش با دانشگاهش به مشکل خورد و مجبور شد بره اصفهان..د گفت بیا باهاش بریم، دو شب بمونیم خونه س.. محض تنوع.. حال و هوامونم عوض میشه..گفتم فک نکنم حال و هوای اصفهان بهتر از اینجا باشه.. نمیام..شما برید.. رفتن.. حالا زنگ ‌زدم احوالشونو بپرسم گفتن جات خالیه فقط .. قراره یه کم دیگه ویدیو کال بزنن..قبل از شیفت ف رو دیدم گفتم دوس داشتم باهات حرف بزنم.. گفت میدونم چته این هفته میریم یه جایی حال دوتامون بهتر میشه..فردا کلاس سه تار دارم.. تمرین این هفته نزدیک به صفر بود.. دل و دماغ نداشتم..شایدم به خاطر منسه.. چند روز پیش توی شیفت از شدت استرس و زود تر از موعد شروع شد..شاید این هفته خونه نرم.. بشینم تنها توی پانسیون با خودم خلوت کنم..خونمون شلوغ و پر سر و صداس.. تعمیرات همچنان ادامه داره.. نادیا و نرجس درگیر کارای آموزشگاهن و خیلی اعصاب درستی ندارن این روزا همش با هم بحثمون میشه.. راستی مامان یه خوابی دیده.. خواب مادرو که بهش مُشک داده.. میگه اونقدر بوی خوبی داشت که مدهوش بودم..امیدوارم تعبیر خوبی داشته باشه..منم خواب دیدم نادیا داره برام یه لباس سبز بلند میدوزه..‌کاش روزای خوب برسن.. پ.ن: چک لیست این روزهام: م.چپ.ن: دلم برای یکی تنگ شده ولی نمیدونم کیه.. روزگار من...ادامه مطلب
ما را در سایت روزگار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylife-n بازدید : 73 تاريخ : شنبه 26 آذر 1401 ساعت: 19:34

هنوز کارای آموزشگاه تموم نشده..دایی عباس اومد واسه رنگ دیوارا کمک کرد، بابا و نادیا مدام در حال تلاشن.. نرجس هر روز مدرسه و کلاسه..احمدرضا هم یک ماهی هست برگشته چند تا شاگرد خصوصی گرفت و یه پولی دستش اومد و خوشحاله منم که همون روال سابق.. واسه روز پرستار ۳۰۰ تومن دادن! معوقه ی حق مسکن رو دادن.. پیش دکتر صدرایی رفتم دوباره ..یه عن آقایی رو ملاقات کردم که حالا حالاها دلم نمیخواد کسی رو ملاقات کنم..فائزه به جای من پول به حساب تور واریز کرده و میگه که بریم سفر..دیشب یه خواب خوب دیدم، بیدار شدم هنوز حالم خوب بود.. مامان هم میگفت چقدر امروز حال و هوای خوبی پیدا کردم..شاید قراره اتفاقات خوبی بیفته.. امیدوارم روزگار من...ادامه مطلب
ما را در سایت روزگار من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylife-n بازدید : 70 تاريخ : شنبه 26 آذر 1401 ساعت: 19:34